امروزه، حجم بالا و سرعت تبادل اطلاعات مرتبط با مشتری، سازمان ها را غرق در خود ساخته است. در ضمن، مسئله این است که برخی سازمان ها برای دسته بندی و توصیف مشتریان خود، فناوری و نظام یکپارچه ای نداشته و برخی دیگر از آنها، فاقد قابلیت های اجرایی لازم برای شخصی سازی ارتباطات و تجربیات هستند؛ اما، رایج ترین و شاید بزرگترین مانع بر سر راه عملکرد مبتنی بر مشتری مداری، در اصل، فقدان فرهنگ مشتری مداری سازمانی است. هنوز هم بیشتر سازمان ها غالباً بر مبنای تمرکز بر محصول و فروش عمل می نمایند؛ به این ترتیب، مشتری مداری تنها در بخش های خاصی از قبیل بازاریابی، در اولویت قرار می گیرد.
برای پیاده سازی و اجرای یک استراتژی مشتری مداری، سازمان باید دارای فرهنگی هماهنگ با این مسئله باشد. در ضمن، برای انجام چنین کاری، ضروری است رهبران و مدیرانی به کار گمارده شوند که لزوم چنین طرز تفکر و ارزش های آن را در کارکنان خود ترویج می دهند.
در رنگینه نقش برای ایجاد فرهنگ مبتنی بر مشتری مداری نکات ذیل همواره مورد نظر مدیران عالی رتبه سازمان قرار داشته و بر اساس آن عمل می نمایند:
- همدلی با مشتری
- استخدام نیروهای آشنا با فرهنگ مشتری مداری
- دسترسی تمام کارکنان به سوابق تعاملات مشتریان
- سهولت تعامل مستقیم با مشتریان
- ایجاد ارتباط بین عملکرد کارکنان و فرهنگ مشتری مداری
- جبران خسارات مشتری